top of page

همجنسگرا کیست

مسئله همجنسگرایی از طرف مسئولان نظام (حتی از تریبون های رسمی) بعنوان یک بهانه برای حمله به تمدن و دموکراسی و آزادی و غرب مورد استفاده قرار میگیرد. با یک برادر بسیجی صحبت میکردم، و از او خواستم که بگوید چرا با دموکراسی و انتخابات آزاد که همه بتوانند در آن شرکت کنند مخالف است. پاسخ داد، من نمیتوانم ببینم یک مجلس لیبرال بیاید در این مملکت تصمیم بگیرد که مرد میتواند با مرد ازدواج کند و من تنها نیستم، اکثریت مردم ایران مثل من فکر میکنند و طرفدار اخلاقیات اسلامی هستند.

به او گفتم، اگر ادعای دوم تو درست باشد که اکثریت مردم ایران مثل تو فکر میکنند که تو اتفاقا باید طرفدار دموکراسی باشی چون اکثریت مثل تو فکر میکنند و در مجلس نیز اکثر نمایندگان با این مسئله مخالفت خواهند کرد و رای علیه این مسئله خواهند داد پس نگرانی تو بیهوده است اما تو خود خوب میدانی که اکثریت مثل تو فکر نمیکنند و چون میدانی که در اقلیت هستی سعی میکنی نظر خود را بر اکثریت دگراندیش تحمیل کنی چون فکر میکنی طرز فکر تو از طرف خدا آمده است.

جایی دیگر با برادر دیگری که بسیار عصبانی بود از دست آزادیخواهان صحبت میکرم، به وی گفتم ما برای ایجاد شرایط بهتر برای زندگی بشر و سعادت بشر تلاش میکنیم چرا از آزادیخواهان اینقدر کینه داری؟ گفت کدام سعادت؟! شما به اون همجنسبازی که در غرب است میگویید سعادت؟! کدام آزادی؟ آزادی همجنسبازی؟ دو تا مرد با هم راه میروند معلوم نیست کدام فاعل است کدام مفعول؟ شما میخواهید جوانان ما مشروب بخورند و همجنسگرا شوند؟

هدف من از بازگویی این دو خاطره یادآوری این واقعیت است که مسئله همجنسگرایی برای مذهبیون به دلیل شناخت غلط آنها از انسان که ریشه در بدآموزیهای پیشوایان دینیشان دارند مسئله ای حل نشده و حل نشدنی است. این نوشتار تلاش میکند با معرفی درکی بهتر از پدیده همجنسگرایی به مقایسه آن با بینش اسلام نسبت به آن است. پس از مرور مجازات همجنسگرایان در شریعت اسلام پرداخته و در پایان به اهمیت دفاع از حقوق همجنسگرایان و دیگر اقلیتهای دینی میپردازد.

پیشگفتار
Sexual orientation

تمایلات جنسی در انسانها میباشد که  در چهار شاخه کلی دسته بندی میکنند

اسکسوال عدم علاقه به برقراری تماس جنسی  Asexual

بیسکسوال علاقه مند به دو جنس موافق و مخالف  Bisexual 

هوموسکسوال علاقه مند به جنس موافق  همجنسگرا Homosexual 

 هترو سکسوال علاقه مند به جنس مخالف  Heterosexual 

اینکه یک شخص چگونه به یکی از این 4 شاخه اصلی تعلق میگیرد هنوز برای دانشمندان مسئله ای روشن نیست! هرچند که بسیاری از دانشمندان در مورد اینکه این تمایلات در دوران کودکی توسط عکس العمل های بیولوژیکی، روانشناسی و جامعه شناسی شکل میگیرد اتفاق نظر دارند اما تئوریهای مختلفی از منابع مختلفی برای این تمایلات از جمله فاکتورهای ژنتیکی و ترشحات هورمونی و یا تجربیات در دوران کودکی امروزه برای توضیح این مسئله مطرح هستند

درک یک تمایل جنسی متفاوت

در بسیاری از گفتگوها در مورد همجنسگرایی شنیده میشود که کسی میگوید من همجنسگرایی را درک نمیکنم. من در پاسخ به این سخن میگویم که من نیز همجنسگرایی را درک نمیکنم، چون من و شما همجنسگرا نیستیم نمیتوانیم کاملا احساسات و چگونگی تمایلات جنسی یک همجسنگرا را درک کنیم

مگر یک مرد میتواند احساس زن از بدنیا آوردن نوزاد را درک کند؟‌ یا در یک زن میتواند احساس ارضای جنسی یک مرد را درک کند؟‌ ما میتوانیم با یکدیگر در مورد چگونگی این احساس سخنانی رد و بدل کنیم اما آیا این سخنان همان واقعا همان احساس و تمام آنرا را منتقل نمیکنند واقعیت این است که در چنین موضوعاتی تا فرد آن تجربه را نداشته باشد نمیتواند آنرا بخوبی درک کند. نمونه دیگر از این نوع مسائل شنا کردن است، آیا میتوان در پای تخته و تنها با صحبت کردن به کسی که شنا کردن بلد نیست به او شناکردن آموخت؟‌ چنین شخصی در اولین تماس با آب متوجه خواهد شد که این تجربه با آنچه او فکر میکرده است بسیار متفاوت است. درک یک تمایل جنسی متفاوت از آنچه یک فرد دارد برای او کاری بسیار دشوار است. این کار به دلیل اکتسابی نبودن یعنی طبیعی بودنش با تجربه نیز حاصل نمیشود

مثلا اگر شخصی بینایی نابینا شود میتواند ادعا کند که نابینایی را شناخته است، اما مثلا زنی دگرجنسگرایی که یک یا چند بار با زنان دیگری همبستر شده است نمیتواند ادعا کند که همجسنگرایی را درک کرده است. مگر اینکه این تجربه در او سبب تمایل بیشتر و تکرار آن شده باشد و او اکنون خود را همجنسگرا بداند. و الا کسی نمیتواند بگوید قبلا همجنسگرا بوده و اکنون تغییر یافته،‌ همانطور که یک دگرجنسگرا نمیتواند همجنسگرا شود یک همجنسگرا نیز نمیتواند دگرجنسگرا شود. باید همچنین توجه داشت در میان تمایلات جنسی اقسام بیشتری علاوه بر همجنسگرایی و دگرجنسگرایی وجود دارند همچون «دوجنسگرایی»، که نباید با «تراجنسی»  که یک تمایل جنسی نیست اما یک اقلیت جنسی است اشتباه گرفته شود

بطور کلی اگر یک انسان بتواند در طول زندگی اش تنها خودش را بخوبی بشناسد کار بزرگ و ارزشمندی انجام داده است چه برسد به درک دیگران از جنسی مخالف یا تمایل جنسی مخالف. اینجاست که انسان امروزی رفته رفته هرچه بیشتر میفهمد مدارا و نرمش بیشتری نسبت به مسائل مربوط به تمایلات جنسی نشان میدهد و کشورهای دنیا به سوی آزادی دادن بیشتر و به رسمیت شناختن بیشتر همجسنگرایان و حقوقشان هستند نه به دنبال محدود کردن و غیر قانونی کردن و یا پنهان کردن آن 

مثلا شخصی از مردی همجنسگرا به شوخی میپرسید آیا مثلا تو حاضر نیستی با فلان هنرپیشه زیبا همبستر شوی؟‌ و آن همجنسگرا میگفت نه واقعا نه و شخص مقابل باور نمیکرد. جالب اینجاست که درک دگرجنسگرایی نیز برای همجنسگرایان بسیار دشوار و شاید ناممکن است. یعنی کسی که مرد است و تنها تمایل به مردان دارد نیز نمیتواند واقعا خود را بجای یک دگرجنسگرا قرار دهد. او نیز میتوانست همین پرسش را از دگرجنسگرا بکند که آیا تو اوقعا حاضر نیستی با زیباترین هنرپیشیه مرد همبستر شوی و این تنها حق به جانب بودن دگرجنسگرا است که به او اجازه میدهد چنین پرسشی را مطرح کند و الا هردو این پرسشها به یک اندازه نابخردانه اند.

نمونه ای از دشوار بودن شناخت دگرجنسگرایی برای همنجسگرایان که من تجربه کردم این بود که شخصی برای من پس از آشنایی با دیدگاه های من در همجنسگرایی بعنوان یک دگرجنسگرا پیامی فرستاد و گفت مرد حسابی یعنی میخواهی بگویی تو حاضر نیستی با اینها همبستر شوی؟‌ پس از بازکردن پیوند آن پیام با تصاویری از تماس جنسی همجنسگرایان دیدم که اگر آنها را نمیدیدم احتمالا روز خیلی بهتری میداشتم. پاسخ من برای آن شخص این بود که نه من چنین تمایلی ندارم ولی از پرسش شما میتوان استنباط کرد که شما دارید،‌ خوب دوست من شاید شما همجسنگرا هستید و یا اینکه دستکم تمایل جنسی به هر دو جنس دارید یعنی دوجنسگرا هستید و سخن من نیز است که این طبیعیست. بالاخره وقتی میگویم فلان درصد مردم همجنسگرا هستند معناییش این است که به احتمال همان درصد در میان هر جمعیتی همانقدر آدم همجنسگرا میتوان یافت. یا دیگیری میگفت من همجنسگرا نیستم چون حاضرم فقط فاعل باشم نه مفعول، در حالی که او بازهم یک همجنسگراست چون میل جنسی به همجنس دارد 

نتیجه این بخش آنکه درک تمایلات جنسی ناممکن و یا دستکم بسیار دشوار است و این موجب شکل گرفتن باورهای غلط بسیاری میشود و اینجاست که ما باید بدانیم نمیتوانیم زیاد در این مورد بدانیم و دستکم دلیل این بحث برانگیز بودن را بشناسیم 

همجسنگرایی چه نیست؟

برخی از روی نادانی و نداشتن تجربه زندگی در جامعه ای که همجنسگرایان در آن آزادند برداشتهای غلطی از همجنسگرایان و چگونگی آنان دارند 

از میان این برداشتهای غلط این است که همجنسگرایان در تمایلات جنسی زیاده خواهند. برای نمونه روزی در یک برنامه تلویزیونی که میهمانی همجسگرا داشت یکی از بینندگان در تماس تلفنی از وی پرسید آیا خود شما حاضر هستید با من بخوابید؟ همجنسگرا بودن یک آدم به این معنا نیست که آن آدم همواره به دنبال تماس جنسی با این و آن است و یا به دنبال افزودن بر شمار شرکای جنسی اش است. همجنسگرایان مانند دیگران در میزان تمایلات جنسیشان متفاوتند، عده ای تنها یک شریک جنسی دارند و با او ازدواج میکنند، عده ای شرکای جنسی بیشتر و عده ای بدون شریکند.

در میان دگرجنسگرایان نیز همین قضیه صادق است برای نمونه به زنانی که شرکای جنسی زیادی دارند میگویند فاحشه،‌ این عنوان به سادگی به زنی که پیش از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد یا با بیش از یک مرد نیز رابطه جنسی داشته باشد تعلق میگیرد، اما در طرف مقابل زیاده روی جنسی برای مردها در اسلام نه تنها مشکلی ندارند بلکه سنت و شیوه زندگی محمد و امامان و اسلامگرایان و ملایان نیز هست. یک مرد میتواند چهار زن رسمی داشته باشد و بی نهایت زن صیغه ای و برده و اشکالی هم ندارند مردها در دید الله و محمد موجوداتی همواره به دنبال جفت گیری هستند و حتی صفتی شبیه «فاحشه»‌ برای توصیف چنین مردانی وجود ندارد. میل جنسی ممکن است شبیه غذا خوردن بین افراد متفاوت باشد، گاهی خوراک یک پرخر میتواند خوراک دو آدم سالم و ده آدم گرسنه باشد،‌ اسلام این قاعده را تنها برای مرد مسلمان دگرجنسگرا به رسمیت میشناسد 

همجنسگرا بودن یک شخص همچنین به معنی گویش نرم و یا به اصطلاح «اوا خواهری»‌ نیز نیست، در میان دگرجنسگرایان و ملایان نیز چنین گویش هایی دیده میشود، در میان همجنسگرایان نیز افرادی که جدی و یا خشک صحبت میکنند وجود دار

همجنسگرا بودن یک شخص تضمینی بر هیچ نوع رفتار خاصی نیست، به روشنی در میان شهدای انقلاب، حزب اللهی ها و ملایان کسانی وجود دارند که تمایلات همجنسگرایانه دارند به عبارت دیگر اینکه یک انسان چگونه انسانیست را نمیتوان از روی گرایش جنسی وی آموخت.

یک همجسنگرا مانند یک دگرجنسگرا میتواند باهوش، کم‌هوش، لوس،‌ خوش اخلاق، عصبی، با اعتماد به نفس یا بی اعتماد به نفس باشد. رفتار او مانند دیگران از تجربیات زندگی او، ویژگیهای وراثتی او و آنچه خود برای خود انتخاب کرده است میباشد. این است که پیش قضاوتی در مورد یک انسان به دلیل همجنسگرا بودن او کاری نابخردانه است

مجازات همجنسگرایان در اسلام

تماس جنسی دو همجنس در اسلام ممنوع است و مجازات های بسیار خشن و غیر انسانی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. در اسلام به رابطه جنسی دو مرد لواط گفته میشود که این نام مشتق از قوم لوط است. قومی که در قرآن الله به دلیل همجنسگرا بودنشان آنها را سنگباران (سوره شعرا) میکند و از اینجاست که در اسلام همجنسگرایی محکوم به سنگسار است

نفرت مذهبیون از همنجسگرایی از کجاست؟

اینکه کس دیگری در رخت خواب چه میکند و یا چه نمیکند به یک کس دیگر چه ارتباطی میتواند داشته باشد؟‌ دلیل اینکه اسلامگرایان و حتی مذهبیون دیگر اینقدر نگران همجسنگراییِ همجنسگرایان هستند چیست؟ اگر از خودشان بپرسید خواهید شنید که به غیر از مزخرفاتی که در قرآن در مورد قوم لوط نیز مشتق از آن نام آن است و اینکه خدا گفته همجنسگرایی بد است و ما هم مغز خود را داده ایم دست عربی که با خدا رابطه مستقیم داشت ندارند 

یعنی به غیر از تقلید و تسلیم در مقابل اباطیلی که آنها را الهی میدانند ندارند،‌ اما این دلیل روشنی برای مخالفت مذهبیون با همجنسگرایی نیست. دلیل اینکه همجنسگرایی در اسلام مورد خشم قرار میگیرد این است که به دلیل شناخت ضعیف الله و محمد از انسان همجنسگرایی بجای یک گرایش جنسی یک هوس و شهوترانی دیده میشود 

چرا اینگونه است؟‌ برای من بعنوان یک دگرجنسگرا همجنسگرایی شهوت رانی نیست. برای نمونه ممکن است من به فاحشه‌خانه رفتن و پرداخت مبلغ کلانی برای تماس جنسی بگویم شهوترانی، ولی من فکر نمیکنم یک آدم دگرجنسگرا روزی با بخود بگوید بد نیست امروز کمی همجنسگرایی کنم همانطور که ممکن است به خود بگوید بد نیست امروز مقدار زیادی الکل مصرف کنم یا از مواد مخدر استفاده کنم. به عبارت دیگر برای یک دگرجنسگرا همجنسگرایی یک تفریح و یک لذت دیگر که اگر بخواهد میتواند داشته باشد ولی چون خدا گفته نداشته باشد نمیخواهد داشته باشد نیست!

اما همجنسگرایی برای یک همجنسگرا همان تمایل جنسی است یعنی او اگر بخواهد تماس جنسی داشته باشد طبیعتا با همجنس خود خواهد داشت،‌ اینجاست در مخالفت اسلام و سایر دینها با همجنسگرایی دورویی و تضادی دیده میشود که خود ناشی از باطل بودن این ادیان دارد

همانطور که در نمونه های پیشین گفتم گاهی نفرت عجیبی از اسلامگرایان در مورد همجنسگرایی شنیده میشود،‌ برای نمونه کسی که به من میگفت حاضر به تغییر حکومت ایران نیست چون مخالف همجنسگرایی است هنگامی این سخن را میگفت که از روی عصبانیت به دنبال یافتن آسان ترین علت برای دفاع خود از حکومت دینی میگشت و از میان تمام موضوعات همجسنگرایی را انتخاب کرد

این نفرت شدید نسبت به همجنسگرایی و همجنسگرایان که گاهی از اسلامگرایان و یا حتی در میان باورمندان در دنیای غیرب شنیده میشود نشان از وغقعیت های عمیق تری دارد، دلیل واقعی این تنفر چیست؟‌ به باور من این تنفر همانطور که گفتیم از روی نادانی و شناخت غلط منابع دینی از انسان است اما افزون بر آن گاهی از روی حسادت نیز هست

در میان مذهبیون نیز افراد همجنسگرایی همچون سایر اقشار جامعه وجود دارد اما آنها به دلیل آموزه های دینی و فشارهای خانواده و محیط هرگز همجنسگرا بودن خود را نپذیرفته اند بلکه آنرا بعنوان یک هوس و شهوت سرکوب کرده اند. زندگی یک همجنسگرا که چنین کاری میکند برای او زندگی بسیار پست و دشواریست. گاهی همجنسگرایان مذهبی با یک جنس مخالف ازدواج میکنند و فرزندانی نیز دارند اما در درونشان میل به تماس با جنس مخالف دارند اما این میل را سرکوب میکنند و سعی میکنند با دعا و تقوا این مسئله حل نشدنی را در زندگی خود پنهان کنند. بنابر این وقتی میبینند شخص دیگری که او نیز همجنسگراست آزادانه با یک همجنس روابط رومانتیک یا جنسی دارد بسیار ملتهب میشوند چرا که آنها نیز اگر اسلام دست و پایشان را نبسته بود و حقوقشان را زیر پا نمیگذاشت خوب میرفتند رسما همجنسگرا میشدند. اینجاست که حسادت موجب خشم مذهبیون همجنسگرا میشود

اگر شما یک دگرجنسگرا هستید که تنها و تنها به جنس مخالف گرایش دارید،‌ احتمالا خیلی خوب درک میکنید که اگر روزی کسی شما را مجبور به تماس جنسی با همجنس خودتان بکند،‌ آنروز برای شما یکی از تلخ ترین روزهای زندگیتان خواهد بود. برای نمونه یکی از دوستان مذکر من به من میگفت که اگر روزی به زندان بیافتد حاضر است اعدامش بکنند ولی به او تجاوز نکنند. از جمله دلایل اینکه تجاوز در تمام دنیا از جمله دور افتاده ترین قبیله ها امری ناپسند و جرمی بزرگ تلقی میشود نیز همین صدماتی است که به قربانی وارد میشود. چه این قربانی زن باشد و چه مرد. حال شخصی همجنسگرا را تصور کنید که از روی بد شانسی در خانواده ای جد اندر جد آخوند بدنیا آمده است و در کودکی با جنس مخالف ازدواج داده اند. او در این زندگی تاریک ۵۰ و ۶۰ که سالگی چه احساسی نسبت به همجنسگرایی خواهد داشت؟ احساس او این خواهد بود که من هم دوست داشتم اما بخاطر خدا نکردم یا اگر کردم هم خدا به دلایلی که عدالت خدا را ناقض است مرا خواهد بخشید

ملایان و اسلامگرایان و آدمهای بسیار مذهبی از آنجا که زنان و مردان را در همه جا از هم جدا کرده اند و از آنجا که تنها در توالت لازم است زنان و مردان جدا باشند میتوان گفت همه جا را به توالت تبدیل کرده اند، در طول حیات خود بیشتر در میان انبوه مردان قرار میگیرند،‌ در جاهایی که تفکیک جنسی صورت میگیرد مانند پادگان، حجره های حوزه علمیه قم و غیره ملایان هم به دلیل گرایشات همجنسگرایانه هم متناسب نبودن یا بودن شرایط گاهی خاطرات خوشی از آمیزش با یکدیگر را در کارنامه زندگی خود دارند

چنین افرادی که نمیدانند همجنسگرا هستند گاهی در کمال ناباوری این خاطرات را با افتخار بازگو میکنند و از فاعل بودن خود و مفعول قرار دادن دیگری در جمع های خصوصی تعریف میکنند بگونه ای که گویا با همجنسگرایی در صورتی که فاعل باشند مشکلی ندارند و مایل به آنند اما در صورتی که مفعول باشند نه. گاهی این خاطرات مرز قانونمندی و اخلاق را نیز رد میکنند و تبدیل به تجاوز و یا کودک آزاری میشوند. این مجرمین از طرفی مجبورند همسرشان که مادربچه‌ها میخوانند را بطور مدام تحمل کنند اما خاطراتشان همچنان باقیست و شاید طمع به تماس جنسی در حیات پس از مرگشان در بهشت نیز آنها را تا حدی آرام میکند. اما این تناقض حل شدنی نیست و گاهی در تنفرورزی و مخالفت بیش از حد با حقوق همجنسگرایان میتوان این دست پیچیدگیها را نیز دید

همنجسگرایی غیراخلاقی نیست

همجنسگرایی اغلب از طرف کسانی که آنرا نمیشناسند و در مورد آن تحقیقی نکرده اند بعنوان یک بیماری و یا یک چیز غیر طبیعی مطرح میشود. این دسته از اشخاص فکر میکنند شخص همجنسگرا نوع زندگی جنسی خود را انتخاب میکند و شخص همجنسگرا یک انسان منحرف از لحاظ جنسی است. در حالی که تحقیقات علمی به شدت با این نوع طرز فکر مخالف هستند، تحقیقات ژنتیکی نشان میدهند که ساختار ژنتیکی همجنسگرایان بطور مشخص و واضحی به همدیگر شبیه است و از لحاظ روانشناختی نیز با هتروسکسوال ها تفاوت اساسی دارند، لذا اتحادیه روانشناسی امریکا (آ- پ-آ) در سال 1973 همجنسگرایی را از لیست بیماری های روانی رد کرد و از سال 1975 همجنسگرایی را بعنوان یک مسئله ذاتی و درون زادی و خارج از اختیار شخص همجنسگرا مطرح کرد و اعلام کرد که همجنسگرایی در این افراد حتی قبل از اینکه با کسی تماس جنسی داشته باشند شکل میگیرد. همجنسگرایی همچنین در لیست بیماریها و انحرافات جنسی سازمان بهداشت جهانی نیز دیده نمیشود و این بدان معنی است که مجامع علمی جهان همجنسگرایی را یک بیماری نمیدانند 

تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از این اشخاص تلاش کرده اند که دیگر همجنسگرا نباشند و هتروسکسوال شوند اما با شکست روبرو شدند. بنابر این دانشمندان به این نتیجه رسیدند که همجنسگرایی یک بیماری نیست و نمیتوان افراد را طبیعی و همجنسگرا نامید! همجنسگرایان نیز انسانهای طبیعی هستند و انحرافی از لحاظ جنسی ندارند و غیر طبیعی و یا مریض خواندن آنها کاملا غیر علمی است. همجنسگرایی حتی در میان حیوانات مختلف نیز وجود دارد 

نکته ای که مذهبیون و بسیجیان نمیخواهند درک کنند این است که همجنسگرایی پدیده ای غربی نیست! همجنسگرایان در هر جامعه و در هر تاریخی از آن جامعه وجود داشته و تعداد آنها نیز قابل توجه است. حتی در قرآن در کنار حوری هایی که قرار است در خدمت مومنان باشند از غلام های زیبایی صحبت میشود که در اختیار مسلمانان همجنسگرا قرار خواهند گرفت. آیت الله شهید محراب دستغیب در کتاب معاد خود اعلام میدارد که قوت جنسی انسان در بهشت 100 برابر میشود. به نظر میرسد طبق این تئوری این نابغه و دانشمند بزرگ اسلامی چون 72 حوری وجود دارد احتمالا 28 غلام هم وجود خواهد داشت 

همجنسگرایی در یونان باستان، روم باستان وجود داشته و احکام مشخصی در مورد آن بجای مانده است که امروز قابل دسترسی است. همجنسگرایان در تمامی جوامع امروزی بشری نیز وجود دارند، در بسیاری از کشورهای اسلامی این افراد مجبور هستند بصورت زیر زمینی و پنهانی به برقراری ارتباط با یکدیگر بپردازند که این بسیار خطرناک است و اگر مذهبیون شعور داشته باشند باید درک کنند که پنهانی بودن چنین مسائلی باعث مشکلات بسیار زیاد پزشکی (مثل رواج ایدز) در جامعه میشود 

همجنسگرایان در طول تاریخ توسط مذهبیون مورد ظلم قرار گرفته اند اما حال که بشر دوران سیاه حکومت دینی را پشت سر گذاشته است روز به روز برای ایجاد شرایط بهتر برای زندگی انسانها قدمهای بزرگتری برمیدارد و امروزه با توجه به اطلاعات علمی ای که در باره مسئله همجنسگرایان وجود دارد در کشورهای پیشرو حق حیات و حتی ازدواج را برای همجنسگرایان در نظر میگیرند تا این دسته افراد هم بتوانند همچون سایر انسانها زندگی آرام و عادی و برابری را تجربه کنند. آزاد بودن همجنسگرایی در غرب اصولا بعنوان بی بند و باری جنسی از طرف اسلامگرایان مطرح میشود این در حالیست که طبق قوانین کشورهای بسیاری مثل انگلستان اگر شوهری با اجبار به همسرش تماس جنسی برقرار کند همسر آن شخص میتواند شوهر قانونی اش را به دادگاه بکشاند و اگر بتواند این مسئله را اثبات کند دادگاه وی را به تجاوز کردن محکوم خواهد کرد و حتما میدانید که یکی از سنگین ترین جرمها در غرب تجاوز است. از طرف دیگر بر خلاف نظر حضرت امام، اگر در آمریکا شخصی که بیش از 18 سال سن دارد با شخصی که کمتر از 18 سال سن دارد به هر عنوان چه در صورت تمایل طرفین و چه در صورت عدم تمایل طرفین رابطه جنسی برقرار کند بازهم شخص را بعنوان متجاوز مجرم خواهند شناخت. این افراد که در تمام عمرشان در نهایت نجف و کربلا و قم را دیده اند خیلی راحت در مورد تمام جهان حکم صادر میکنند و نظرات مضحک میدهند.

آدمهای مذهبی همچنان فکر میکنند همجنسگرایان را باید به تیر بست و آتش زد و یا اعدام کرد و در داخل یک گودال گذاشت و سنگ بر سر و صورتشان کوبید (فیلم سنگسار ثریا را از اینجا ببینید) … تا دیگر کسی به فکر همجنسگرایی نیافتند. گروهی از افراد مذهبی دست به اختراع مفاهیم غیر علمی ای زدند که انتخابی بودن همجنسگرایی را اثبات کنند ولی حرف های این افراد در رد مسئله تمایلات جنسی همانقدر مسخره است که استدلال های آنها در مورد رد سایر تئوری های علمی مثل تکامل و بیگ بنگ

اما حتی محمد و الله اسلام نیز میدانستند که همجنسگرایی از بین بردنی نیست، نگاهی به تازینامه نشان میدهد که الله در خانه فحشای تخیلیش‌اش که شاید از خوابهای ملتحم محمد باشند و مسلمانان آنرا بهشت میخوانند خدمات جنسی را برای مسلمانان همجنسگرا نیز آماده کرده است

سوره الطور آیه 24

غلامانی که در خدمتشان هستند و از زیبایی بمانند مروارید پنهان در صدف هستند به دور آنها میچرخند

سوره الانسان آیه 19

همواره پسرانی به گردشان میچرخند که چون آنها را ببینی پنداری مرواریدی پراکنده اند

اگر این غلمان بهشتی برای جفت گیری اهل بهشت بوجود نیامده باشند چه نیازی است که خدای جهان یادآوری کند آنها بسیار ناز و زیبا هستند

چرا باید مدافع حقوق دگرباشان جنسی بود؟

در چند دهه اخیر تغییرات بزرگی در قوانین و شیوه برخورد حکومتهای مختلف دنیا با همجنسگرایی و حقوق همجسنگرایان همچون حق ازدواج آنها بوجود آمده است. برای نمونه در آمریکا که در گذشته همجنسگرایان را نه بطور غیرقانونی و برای عبرت دیگران به دار میکشیدند امروز همجنسگرا بودن جرم نیست. در بسیاری از ایالت های آمریکا و کشورهای دیگر ازدواج همجسنگرایان به رسمیت شناخته میشود و به آنها اجازه داده میشود که بتوانند عشق را در زندگی تجربه کنند، و از مزایای حقوقی ازدواج همچون ارث، حقوق طرفین در هنگام طلاق و غیره استفاده کنند

این تغییرات حتی در کشورهای دموکراتیک هرگز به آسانی اتفاق نیافتاده اند و نتیجه تلاش و مبارزه هوشمندانه و خالصانه هزاران تن از همجنسگرایان و مدافعان حقوق آنان بوده اند. این جنبشها و نتایج آنها نمونه درخشان بزرگی در تاریخ از تغییر مسالمت آمیز توسط مبارزات فرهنگی و آگاهی بخشی بسیار گسترده در طی سالیان بوجود آمده اند. و الا همیشه اینگونه نبود. در حالی که پیش از پایان هزاره جدید هنگامی که بیماری ایدز در آمریکا قربانی میگرفت از همجنسگرایان در تلویزیون میخواستند که همجنسگرایی نکنند گویا دست خودشان است و اگر بخواهند و مثلا ایمان و تقوا داشته باشند میتوانند دگرجنسگرا باشند. چنین برخورد ابلهانه ای دیگر کمتر وجود دارد،‌ تلاشهای فرهنگی و حقوقی مدافعان حقوقشان این نتیجه را به همراه داشت که امروز به دلیل تغییر بینش مردم در جامعه سیاستمدارانی که سالها با حقوق همجسنگرایان مخالفت میکردند مجبور شدند تغییر عقیده دهند. و این تغییر همانند برافتادن برده داری در تاریخ تکامل اخلاقی بشر دارای اهمیت است. این تغییر همچنین برای کسانی که به دنبال بهبود اجتماع هستند نمونه ای بسیار درخشان و عبرت آموز برای مطالعه و بررسی است

اما چرا باید از حقوق همجنسگرایان و اقلیتهای جنسی دفاع کرد؟‌ چون آنها انسانند و دفاع از حقوق همجسنگرایان برای ما همان دفاع از حقوق بشر است. این اما تمام قضیه نیست، حال که دانستیم همجسنگرایان در جامعه همواره وجود داشته اند و آدمهای شرور و هوسرانی نیز نیستند و نمیتوان میل جنسی افراد را تغییر داد و نمیتوان به انسانهای همجسنگرا گفت که از میل جنسیشان استفاده نکنند باید از خود بپرسیم ما برای یک همجنسگرا چه نوع زندگی ای میخواهیم؟‌ آیا ما میخواهیم یک همجنسگرا تمام عمرش را به سرخوردگی، شرم و مورد تبعیض و تحقیر قرار گرفتن بگذراند؟

فرق یک همجسنگرا با یک دگرجنسگرا فقط در رفتار جنسی آنها در زندگی خصوصیشان است. یک همجنسگرا به دلیل انسان بودنش میتواند یک عضو مفید برای جامعه یا حتی یک ادم معمولی بیگناه باشد. بنابر این دو رفتار روبروی ماست، یکی آنکه از روی نادانی و نفرت عدالت را زیر پا گذاشته و زندگی او را با تبدیل کردنش به یک تبهکار به جرم طبیعی بودن تباه کنیم و دیگر افراد جامعه را از داشتن یک عضو همجنسگرا که میتواند همچون یک دگرجنسگرا یک معلم خوب، یک ورزشکار خوب،‌ یک مدیر خوب، یک سیاستمدار خوب، یک آشپز خوب، یک پزشک خوب، یک دانشمند خوب، یک کشاورز خوب، یک شاعر خوب ، و حتی یک مرجع تقلیبد خوب باشد محروم کنیم

از طرف دیگر روابط جنسی همجنسگرایانه که چه کسی بخواهد و چه نخواهد اتفاق خواهند افتاد نیز باید قانونمند باشند یعنی نباید در چنین روابطی حق کسی ضایع شود و یا راهی برای دفاع مظلوم از حق خود وجود نداشته باشد. رابطه جنسی میان همجسنگرایان همچون دیگر روابط جنسی میتواند غیر اخلاقی یا غیر قانونی باشد، برای نمونه تجاوز یعنی تماس جنسی بدون توافق و یا رابطه جنسی با کودک که هردو در اسلام اخلاقی و قانونی و حق به شمار میروند (فتوای امام خمینی درمورد سکس با کودک شیرخوار را از اینجا ببینید) به روشنی غیر عادلانه هستند چه میان دو همجنس اتفاق بیافتند چه میان دو جنس متفاوت. به رسمیت نشناختن حق تماس دو جنس موافق و جرم بودن خود آن سبب پنهان ماندن و در نتیجه تکرار جرایم دیگر مربوط به رابطه جنسی میشود

حرف پایانی

برقراری و دفاع از حقوق همجنسگرایان یک حرکت کاملا اخلاقی و در دفاع از انسانیت و آزادی و برابری است و ماهیت ضد بشر و خردستیز ادیان ابراهیمی طبق معمول در مورد هر حرکتی که به سمت آزادی و انسانیت است در مقابله آنها با این حرکتها نمود جدی پیدا میکند

همجنسگرایی یک واقعیت اجتماعی است و در میان ایرانیان نیز همجنسگرایان بسیاری وجود دارند که وظیفه انساندوستان و آزاد اندیشان است که جامعه را از واقعیت هایی که اسلامگرایان سعی در پنهان کردن آنها دارند آگاه کنند

منبع این مقاله کانال تلگرامی بسیاز خوب همجنس
bottom of page